سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دستخط آشنا

به دنبال نگاهی مهربان بودم

که در اوج نگاهش

ببینم بر سر حوضی نشستم

که در آن ماهیان بی آب زنده اند

به عشق حوض آبی رنگ زیبا

لبی سیراب دارند از محبت

دلی سرشار از عشق و صداقت

و روحی در فضای خالی حوض

که جان می بخشدت از مهربانی

و سیرابت کند از عشق پاک و جاودانی

چو پلکم بر هم آمد زار گشتم

رمیدم از زمانه

به دنبال غم و غمخوار گشتم

ندیدم مهربان چشمی،نگاهی

که در عمق نگاهش 

ببینم اوج عشق ماهیان را

بیست و دوم شهریورماه 1390


تپش نبض

چه کسی می فهمد احوال مرا؟

من به دنبال تهی های زمان می گردم

که درونش پر باشد از سیاهی سکوت

و در آن آینه تیره و تاریک

به دنبال کسی می گردم

دل به دریا زده ام!

غم من دریایی است  ...

که سیاهی جهان در دل آن

موج می افکند و بارشی از غم دارد

چه کسی هست در این نزدیکی

که بفهمد افکار مرا در سیاهی روز!

من یقین دارم

که کسی هست در این نزدیکی

که صدای تپش نبض مرا می فهمد

و در این ظلمت روز

حرفها دارد با این دل من

چه کسی می داند!

این خدایی که در این نزدیکی است

آن خدایی است که دیروز در آن آینه تیره و تار

حرفها زد با من! 

جمعه هفتم تیرماه 1392


بهانه های دلتنگی

نظام  هستی  و  روح  جهان   بهانه ی  من

گرفــته  دست  دلـم  را  غم  شـبانه ی  من

بهــار و بـاغ سراسر  نصیب   خوبــان گشت

تـنی  رمـیده  و  غمنـاک شـد  جوانه ی  من

هوای آسمان دل من همیشه طوفانی است

خزان  و  بارش بـــی وقفه اش نشانه ی من

گذشت عمر و تمــــام لحظه هــــای دیرینش

غبار مـرگ  نشسته  به  روی  شـانه ی  من

دعــــــا کنید  عشق  را  در  این  زمان  آخــر

ولـی  به  حرمت  تسبیح  دانـه دانـه ی  من

بـه  روز  آخـــر  هـــر  هفته ام   قسم مـــولا

تـویی نــــوای  مــن  و  آخـرین  ترانه ی  من

دعـــا کنید  بــرای  ظهـــور  حضرت  عشــق

شبی بــه حرمت  هر اشک مخفیانه ی من

تـو را قسم به ستاره ، به آسمـان،خورشید

طلوع  کـــن ثــمر  عــــمر  جـــاودانه ی  من

اردیبهشت ماه92


  

بصیرت در عشق

در مسـلک عـشق با تو بودن چـه خـــــوش است  

حسرت به دل وحـریص بودن چــــه خــوش است

دردی اســـت نــهـــان در دل عُشــــــــاق صــبور 

بر صبر نشستن وســــــرودن چـــه خــوش است

 

                                                         بقیه اش را اینجا بخوان(+)


وصف احوال

طوفــــــــــان درونم به خــــدا  تـاب ندارد

این عــــــــــاشق دیوانه دگر خواب ندارد

وصف من و احوال درونم غـم و درد است

بـــد نیست بــــــــــــدانی بــدنم آب ندارد

بقیه اش را اینجا بخوان،نظرت را هم همان جا می توانی بنویسی!


فرا رسیدن ایام حزن و اندوه،محرم الحرام ماه پیروزی خون بر شمشیر بر عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت و تعزیت باد.

 


آتش عشق تو مولا سوخت ما را/پناهی ده به ما در قلب خود تا جان بگیریم و بخوانیمت که ای مولای عشاق جهان صبر تمام است/در این وادی که جورش ناتمام است/مرا ذکر تو ای مولا مدام است/بیا تا ما که عشاق تو هستیم/ و با این تیرگی دل بر تو بستیم و دائم عاصی و توبه شکستیم/به عشق این حضور انور تو/بمانیم پاک و خود را جلوه گر سازیم از نور الهی/بمانی نزد ما تا شاید این بار سراسر سینه هامان پر شود از مهر تو مولای عشاق/ و شاید در رکاب عشق ما را هم نمائی کربلایی/الا نور خدایی که ما از تو جدائیم/بیا قربان صبرت که صبر ما سرآمد/دل ما اندکی تاب ندارد جان مولا چشممان خواب ندارد/بیا تا بار دیگر نور ایمان بر بتابد بر سرای عالم هستی/بیا تا ظلم و کین را ریشه کن سازی/عدالت را کنی برپا و فریاد انالحق را به گوش جن و انس و مُلکِ عالم سر دهی و/ جهان را غرق در مهرت نمائی /بگو حق کیست مولای غریبم/بگو تا مردم نادان بدانند/که حق آن کودک شش ماهه ای بود که بر دستان بابش/و با چشمان خوابش/نهادند بر گلویش تیر و با خون گلو سیراب کردندش/بگو حق سید و سالار عشق است/بگو حق زینب خونین جگرسلطان عشق است/بگو مولا که حق فرزند مولا امیرالمؤنین است/بگو عباس دست از تن جدا و امیر مرسلین است/بگو حق فاطمه زهرای اطهر که باشد مام سادات پیمبر/بگو حق را تو ای مولای خوبم/بگو تا مردم نادان بدانند    / امیر ما امیرالمؤمنین است و ولایت ریشه ماست/شهادت پیشه ماست /الا ای حضرت دوست که دل را برده ای از ما /بدان تا جان به تن داریم عشق ما تو هستی/اگر چه ما همه بد کرده ایم و معنی عشق ندانستیم و بی مهری نمودیم/اگر چه همه بی آبروئیم ولی عشق تو داریم و همین بس که عشق ما تو هستی

 

 

لینک این مطلب در پایگاه خبرنگاران کشور 

لینک این مطلب در پورتال خبری تحلیلی ممتاز نیوز

 

سید ابراهیم آل رضا

غروب بیستم آبان ماه نود و یک