سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دستخط آشنا

 

یاد با آن روزگاران یاد بادمیان افکاری که همواره در ذهن پُر آشوب و روح متلاطمم می پرورانم به دنبال موضوعی برای نگاشتن بودم و آن، نه این صدای همیشگی جیرجیرک هاست و نه صدای هیاهوی باد در پس درختان اوکالیپتوس کنار خانه ی مان و نه صدای وزوز پنجره است وقتی باد از لای آن میهمان ناخوانده خانه ی مان می شود و با خود برای مان گرد و غبار به سوغات می آورد.صدا،صدای آَشنای تابستان های گرم شهر ماست،که در گرمای پنجاه درجه هم طاقت می آورد و جان فدایی می کند تا ما در خنکای وجودش، گرمایی احساس نکنیم؛ نامش را نمی گویم چرا که اگر گرمادیده باشی می دانی از چه سخن گفتم!

در زمان های قدیم تر وقتی هنوز رنگ و بویی از سنت وجود داشت و مدرنیته پا به عرصه حیات نگذاشته بود، ما و بسیاری از مردم زمان سابق در خانه های ساده که معماری سنتی داشتند زندگی می کردیم.سقف خانه از کاه و گل و چوب و چندل بود و اُطاق ها پله ای داشت رو به پایین.آنجا درون خانه ی ما، پنکه سقفی خیلی قدیمی تر از زمان حیات من با تمام وجودش می چرخید و اصلن به فکر بازنشستگی هم نبود و یکه و تنها تلاش می کرد تا در فضای اطاق، نسیمی خنک جریان پیدا کند؛تکاپویش ستودنی بود اما هیچ گاه به پای خنکای نسیمی که از کنار رودخانه خروشان کارون بر وجودمان می وزید نمی رسید.

رود...خروش...کارون...آه

تاریخ اما در لای ورق هایش برای آینده کارون سرنوشت شومی را رقم خواهد زد به دست تاریخ نگاران مدرن نه به قلم خود و نه به خواست خود! تاریخ نگران کارون است و هر روز برایش شعرها می سراید و غم نامه ها می نویسد با قلم های آدم های سنتی ،چون من ...و تو که هنوز دغدغه ی کارون داری و مثل من صدای دردش را می فهمی آن هنگام که سرش را به پایه های آهنی پل سفید می کوبد و فریاد سر می دهد و از اعماق وجودش آه می کشد وقتی پل سفید از گذشته های دور برای او سخن می گوید.کارون را از زادگاهش بیرون کردند،نمی دانستنند او درون خود دلنوشته هایی از این دست دارد و دل خوش به همین آدم های خاکی و قدیمی است که هنوز بر سنت هایشان پایبندند.

لینک این مطلب در پایگاه خبری شــوشــان

تصویر : تعدادی از رزمندگان اسلام در کنار رودخانه خروشان کارون و پل سفید اهواز

 


 

از گویندگی در رادیو تا...!هشت سال پبش در چنین روزی بر اساس فراخوانی که صدا و سیمای مرکز خوزستان اعلام کرده بود برای انجام مصاحبه و امتحان گویندگی یا همان تست صدا به این مرکز مراجعه نمودم.برای اولین بار و با دستگاه های قدیمی و سیار در ساختمانی خارج از محل سازمان، مصاحبه و تست انجام شد.یادداشتی  که اجرا کردم را هیچ وقت از یاد نمی برم،در مورد شهدای جنگ تحمیلی بود و من با تمام توانم و همه احساسات و عواطف لطیفم شروع به اجرا نمودم.از همان ابتدا بغض سنگینی گلویم را احاطه کرده بود اما سعی می کردم خود را کنترل کنم و اشکهایم را بگذارم برای آخر کار؛همین طور هم شد و اشکهایم در آخر سرازیر شد طوری که مصاحبه گیرنده هم با من همراه شد.

مصاحبه که تمام شد گفتند شما از میان دویست نفر آقا و خانمی که آمده بودند برگزیده شدید و می بایست در دوره مقدماتی و تخصصی آموزش ببینید که به همراه بیست نفر دیگر و با پر کردن فرم های مخصوص و تکمیل مصاحبه دوره ها آغاز شد. در آن زمان استاد ما معاون صدای مرکز خوزستان بودند که چند اجرای زنده برنامه صبح بخیر ایران به عهده ایشان بود.

نام برنامه صبح بخیر ایران بر زبان آمد بغض بر گلویم نشست،آخر از طرفداران و مخاطبین همیشگی برنامه بودم و هر روز صبح از ابتدای برنامه تا انتهای آن را به تماشا می نشستم، انصافاً گرمی که این برنامه داشت هیچ کدام از برنامه های صبح گاهی در حال حاضر ندارند.مجریان برنامه همه از بهترین ها بودند،نظام اسلامی،توکلی،رشیدپور و  محمدرضا خیرخواه عزیز که در حادثه سقوط هواپیمای c-130  به فیض شهادت نائل آمد و داغی بس سنگین بر دل همه دوست دارانش نهاد.

از کجا به کجا رسیدیم؛نمی دانم ،خیلی وقت است قدم در مسیر نوشتن که می گذارم با هجمه ای از موضوعات مختلف روبرو می شوم و گاهی آنقدر آشفته می شوم که نمی دانم به کدامشان بپردازم و کدام یک را در اولویت قرار بدهم اما، فکر می کنم اکثر نوشته هایم دارای اولویت  هستند چرا که همواره با جوهره ی وجودم دردی از دردهای جامعه را برای مخاطبم به تصویر می کشم که امیدوارم به مذاقش خوش بیاید.

پاورقی :

گویندگی را به واسطه مشکلاتی که طی این هشت سال برایم به وجود آمد در اولویت آخر قرار داده بودم اما چند ماهی است که دوباره با رایزنی هایی که صورت گرفت دعوت شده و مراحل تست صدا و تست سواد را با موفقیت طی نموده ام و منتظر پاسخ نهایی هستم.

یادآوری : برای شادی روح شهید محمدرضا خیرخواه ،شهدای سانحه هوایی و همه شهدای والامقام فاتحه ای قرائت بفرمائید.

 


چه درس ها و عبرت ها که از آنها غافل هستیم ،تا چه حد  بزرگان علم و ادب وعرفان را می شناسیم به عنوان یک ایرانی!چه قدر از آداب و رسوم و  فرهنگ ایرانی و سنت های پسندیده ی اسلامی را به عنوان یک مسلمان همواره به یاد داریم و در روابط اجتماعی از آنها استفاده می کنیم؟!شعرهای سرشار از مهر و عطوفت استاد پارسای ایران زمین، سعدی شیرین سخن که با کلام نافذش در روح و جان آدمی رسوخ پیدا می کند را  تا به حال چند بار خوانده ایم و به معنا و مفهوم آن ها توجه کرده ایم؟یکی ازشعرهایی که سعدی با درایت خاصی به معنا و مفهوم روابط اجتماعی انسانها پرداخته  شعر زیر است که یقین دارم در زندگی ما، برای یک بار هم که شده تداعی پیدا کرده و در هنگام مواجهه با یک ناهنجاری رفتاری در اجتماع به طور حتم در ذهنمان خطورکرده است که :

 تن آدمی شریف است به جان آدمیت           نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

 جامعه روز به روز در حال گسترش و آدمی چنان غرق در مادیات زندگی شده است که چندان اهمیتی برای مسائل و روابط اجتماعی قائل نیست.در صورتی که همین روابط اجتماعی زمینه ساز پیشرفت و موفقیت همه افراد جامعه خواهد بود.انسان هایی  که از  روابط اجتماعی خوبی برخوردارند جزء افراد موفق محسوب می شوند چرا که همین روابط آنهاست که باعث می شود بتوانند اعتماد گروهی را جلب کرده و به جایگاهی مطلوب برسند.

 در روابط اجتماعی چه بسیار برخوردهایی که از سوی ما موجب رنجش خاطر دیگران می شود و چه بسیار رفتارهایی که از سوی دیگران  موجب ناراحتی ما می شود.آموزه های دینی از یک سو و آداب و رفتار اجتماعی از سوی دیگر حکم می کند که به رسم ادب در اهمیت روابط اجتماعیهر مکانی وارد شدیم سلام کنیم.اهمیت و جایگاه ادای سلام  به قدری بالاست که انسان به هنگام نماز هم مجاز است پاسخ دهد،سلام مستحب  و جواب آن واجب است.نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص)همیشه در روابط اجتماعی خویش پیش قدم بودند و همواره در سلام کردن بر دیگران پیشی می گرفتند.از طرفی بخیل ترین مردم از منظر پیامبر (ص)افرادی هستند که در ادای سلام بُخل بورزند.با در نظر گرفتن آموزه های دینی انسان می بایست برای آغاز مراودات اجتماعی سلام کند و مخاطب نیز می بایست جواب دهد تا یک رابطه  اجتماعی مناسب ،  شایسته و صمیمانه انجام شود.

 به یاد دارم در گذشته افراد جامعه و اقوام ایرانی با هم روابط تنگاتنگی داشتند.دید و بازدید ها بیشتر بود و مشکلات جامعه کمتر،اگر چه از حیث امکانات رفاهی زندگی مردم جامعه در حد متوسط بود اما همان سادگی و بی آلایشی مردم و نبود همین امکانات پیشرفته امروزی نه تنها به روابط اجتماعی خدشه ای وارد نمی کرد بلکه همواره افراد جامعه را ملزم به رعایت سنت های پسندیده اسلامی و اجتماعی می نمود.در یک کلام انسانیت در گذشته از جایگاه بالاتری برخوردار بود و افراد جامعه برای  روابط اجتماعی خود اهمیت  به سزایی قائل بودند.

 اما امروز در عصری زندگی می کنیم به نام عصرارتباطات؛همه ارتباطات ما از طریق تلفن ثابت،تلفن همراه،پست الکترونیک،وبلاگ،محیط های مجازی و ... برقرار می شود.گویا افراد جامعه صنعتی بودن را بیشتر می پسندند و یا شاید هم پیشرفت علم باعث شده است که از همه ارتباطات واقعی فاصله گرفته و به ارتباطات مجازی گرایش پیدا کنند.سلام و احوال پرسی دنیای واقعی جایش را به پیامکهای بی احساس داده و دید و بازدیدهایمان از طریق وبلاگ ها و سایت ها انجام می شود که این خود بر روابط اجتماعی واقعی، لطمه ای جبران ناپذیر وارد می کند.

 ذکر این نکته حائز اهمیت است که روابط اجتماعی واقعی می بایست بر روابط اجتماعی مجازی مقدم باشد تا تأثیرات آن در زندگی افراد جامعه هویدا شود.صله ارحام ودید و بازدیدها که سنت های پسندیده اسلام هستند همواره باید برقرار باشد  تا زندگی شیرین تر شود.کلام آخر اینکه انسان در هر جایگاه و منصبی که هست می بایست برای دیگران ارزش و احترام قائل شود تا آدمیت معنی پیدا کند و لذا :

 اگر آدمـــی به چشم است و دهـــان و گــوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میــــان آدمــــیت

اینجا هم می توانید مطلب را مطالعه و نظرات،پیشنهادات و انتقادات خود را با دیگر کاربران به اشتراک بگذارید(کلیک کنید)

لینک این مطلب در پایگاه خبری خوانانیوز


به نام خدا


مدت ها بود تصمیم داشتم برای گسترش فعالیتهای فرهنگی،اجتماعی و هنری در فضای مجازی اقدامی جدید نمایم اما متأسفانه شرایط فراهم  نمی شد؛بالاخره با یاری خداوند متعال و پس از ماه ها تلاش و کوشش و با مساعدت دوستان ارزشمندم توانستم در مهرماه سال جاری وب سایت ســـــــین(+)  که از مطالب ادبی،مقالات فرهنگی و اجتماعی،شعرها،گنجینه صوت و گنجینه عکس تشکیل شده است را افتتاح نمایم. خداوند متعال را شاکریم که در این بازه زمانی کوتاه یعنی از اواسط مهرماه تا کنون این وب سایت حدود 1600 بازدیدکننده داشته است و علاوه بر کاربران فهیم و ارزشمند پارسی بلاگ که جزء بازدیدکنندگان همیشگی وبلاگ حقیر بوده اند بسیاری از دوستان و همکارانم نیز در طول شبانه روز از این وب سایت بازدید و ما را مفتخر به نظرات فاخرشان می نمایند.

کلیه مطالب اهم از مقالات،شعرها،روزنوشت،عکس و صوت که در این وب سایت بارگزاری می شود تولیدی است و برداشت از آنها با ذکر منبع بلامانع است.امیدوارم حضور  دوستان فهیم و بازدیدکنندگان این وبلاگ در وب سایت  جدید حقیر  تداوم داشته باشد و همواره از نظرات اصلاحی،پیشنهادات و انتقادات و راهنمائی های همه بزرگواران بهره مند شوم.

جای دارد از تمامی خبرگزاری ها و روزنامه های رسمی کشور که مطالب و مقالات حقیر را منتشر می نمایند به صورت ویژه تشکر نمایم،انشاءالله خداوند عنایت فرماید تا بتوانم با کمک اصحاب رسانه گامی هر چند کوچک برای اعتلای میهن اسلامی مان ایران بردارم.

ســــــــــــین؛ خانه مجازی سید ابراهیم آل رضا

www.alereza.net